مزرعه منتظر ماست بیا تا برویم
کاج محتاج تماشاست بیا تا برویم
آخر از غربت این شهر چه سودی ما را؟
روح من تشنه ی دریاست بیا تا برویم
گرچه دور است ده عشق ولی همت کن
باغ صد خاطره آنجاست بیا تا برویم
ما در این شهر تهی از هنر فریادیم
سوسن و یاس مهیاست بیا تا برویم
عمر ما رفت دریغا، به دریغا گفتن
زندگی پر ز دریغاست بیا تا برویم
این عجب نیست که از خیل فراموشانیم
آه از ماست که بر ماست بیا تا برویم
سعید رجب خوانساری
-------------------------
پی نوشت شاعر ، آقای سعید رجب خوانساری:
در سرودن این غزل به شعر کربلا منتظر ماست بیا تابرویم نظر نداشته ام بلکه مدتها قبل سروده شده است.
سال نو مبارک
وبلاگ شما در کلکسیون وبلاگ فرهنگیان ثبت ولینک شد متقابلا لینک بفرمایید
متشکریم
سال نو بر شما نیز خجسته باد
حتما لینک خواهید شد.